محل تبلیغات شما
سلام به همه

دوستان گرام من حالا سر نمیزنم شما چرا یه سر به من بدبخت فلک زده تنها نمیزنین ؟

تا همین دوشنبه هفته پیش نه هفته پیشش امتحان داشتم

بعدم که داغون داغون بودم که خدا اون روزو برا هیچکس نیاره

امتحانام رو شدیدا افتضاح دادم

البته خدا رو شکر هیچکدوم رو تجدید نشدم اما خب لب مرز بودم بعضیاش رو .

کلا فکر کنم معلدم رو 15 و نیم 16 باشه .

وااااااااااااای که چقد افتضاحههههههههه

خودمم دقیق نمیدونم چرا درس نخوندم ولی خداییش حس درس خوندن نداشتم تو امتحانا

حاظر بودم هر کاری بکنم ولی درس نخونم !

دوباره دارم برنامه میریزم ( اروا بیبیم!!!!) که مثلا بهتر بشم .

درسخون تر بشم

چه میدونم بشم یه دختر نمونه درجه یک .

ولی خب مرض دارم دیگهههههههه . بازم الان نشستم پای کامپیوتر و مطمئنم اینقدر طول میشکه تا داد مامانم در بیاد .

خیلی وقته اینجا آپ نکردم

اصلا بعضی موقع ها یادم میره یه وبلاگی هم دارم من !( با عرض معذرت از وبلاگ عزیزم که الان اشک تو چشماش جمع شده !)

نمیدونم دیگه اصلا خیلی سراغ اینجا میام یا نه ( نه که تا الان خیلی می اومدم ! منظورم از اینم کمتره )

آخه یه دفتر برداشتم توش احساساتمو مینویسم . دیگه دارم از دست خودم شاکی میشم واقعا !

آخه هیچ جا رو مناسب نمیدونم که هر چی که تو دلمه کامل بنویسم!

افتادم رو دور خود سانسوری !!!( که بد دردیه لامصب )

اینجا نمینویسم چون چند تا فامیلا آدرسش رو دارن

به کسی هم که نمیگم ( البته این نگفتنه دلایل زیادی داره )

تو دفترمم حتی رعایت میکنم که نکنه وقتی خونه نیستم یکی برداره بخونه !!!( نه که بیچاره مامانم همش داره چیزای منو میگرده!واسه همین دوس ندارم !)

خلاصه وضعیت بسی خل چلانه ای دارم من

میخوام برم کلاس والیبال بلکه تحرکم از خرس تبنل بیشتر بشه

بابام داره از بوشهر میاد . بعد تقریبا دو ماه شایدم بیشتر.

هم خوشحالم هم ناراحت . خوشحال واسه این که داره میاد و ناراحت واسه این که مطمئنا تو مدتی که هست کارنامه درخشان منو میبینه

دیگه چیزی واسه نوشتن ندارم .

تا به یاد دارم از وقتی اومدیم یزد سعی کردم زندگی خوبی داشته باشم . دارم به این نتیجه میرسم که نشد . شایدم خودم کم کاری کردم .

تنها راه نجاتم خودمم اما از دیگران هم کمی توقع دارم . شاید یه خورده لوسم !!!کسی چه میدونه !!

آخه خودمم نمیدونم !!!یعنی الان کلا چیز زیادی نمیخوام که بدونم .

دیگه از این کلمات بی سر و ته خودم خسته شدم.

میدونم اگه یه وقت کسی اینا رو بخونه اونم احتمالا تا آخر نمیخونه

پس فعلا خداحافظ ای وبلاگ من !!!

در انتظار کارنامه!

یادش بخیری ها+امروز

تابستون حوصله سر بر!!!

رو ,یه ,هم ,تو ,نمیدونم ,الان ,واسه این ,نه که ,این که ,دارم از ,دارم من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حوزه علمیه بنت الرسول(س)الشتر زنده باد پونی کوچولو